استانداردهای ایران در حوزه صادرات بیشتر الگو گرفته از آمریکا و اروپا (ASTM) بوده است چون نگاه بازار این کالاها به اینسو بوده است و این باعث شده است که ما از استانداردهای اوراسیا (GOST)غافل باشیم یا آنطور که باشد به این استاندارد توجه نشده است و همین اتفاق باعث دوری ما و عدم استفاده از ظرفیت بازار اوراسیا شده است، البته برخی فکر میکنند که این استاندارد مختص روسیه میباشد؛ اما این در حالی است که این کشورها این استاندارد را مورد پذیرش قرار دادهاند: بلاروس، اوکراین، مولداوی، قزاقستان، آذربایجان، ارمنستان، قرقیزستان، ازبکستان، تاجیکستان، گرجستان، ترکمنستان
زنجیره ارزش جهانی و ارتقا عملکردی در آن:
امروزه حجم عظیمی از تجارت و تولید جهانی، حول محور «زنجیره ارزش جهانی» شکلگرفته است. زنجیره ارزش را میتوان بهعنوان «طیف وسیعی از فعالیتهایی که شرکتها و نیروی کار، برای تولید محصول، از مرحله مفهومپردازی تا ارائه و استفاده نهایی و فراتر از آن انجام میدهند» تعریف نمود. (جرفی و فرناندز استارک[1]، 2011). جهانی شدن و افزایش صادرات، شرکتها را بر آن داشته است تا با خدمت بهعنوان تأمینکنندگان قراردادی برای خریداران شرکتهای چندملیتی (MNE ) وارد زنجیره ارزش جهانی (GVC ) شوند. اما حاشیه سود سازندگان قراردادی که تولید تجهیزات اصلی را انجام میدهند (خدمات OEM )، برای خریداران جهانی کاهشیافته است. برایناساس، تولیدکنندگان صادراتی تلاش کردهاند خدمات باارزش افزوده بالا مانند طراحی و برندسازی را در GVC ارتقا و ارائه دهند (آلکاسر و اکسلی[2]، 2014). یکی از نظرات و پیشنهادهای اندیشمندان این حوزه توسط کئون لی[3] به این شکل مطرح شده است که کشورهای تازهوارد برای حضور و پیشرفت در زنجیره ارزش جهانی بهتر است ابتدا با مشارکت در زنجیره ارزش به این زنجیره ورود کنند و سپس با تمرکز بر تواناییهای داخلی، سعی بر افزایش آن نموده و پس از محقق شدن این موضوع مجدداً به زنجیره ارزش جهانی ورود و مراحل ارتقا را در پیگیرند. مطالعات GVC اغلب ارتقا را به چهار دسته ارتقا محصول، ارتقا فرایند، ارتقا عملکرد، ارتقا بینبخشی طبقهبندی کرده است که در این پژوهش تمرکز اصلی بر ارتقا عملکردی با تعریف زیر است.
ارتقا عملکردی: بهدستآوردن کارکردهای جدید (کنارگذاشتن کارکردهای قدیمی) که محتوای مهارتی فعالیتها را افزایش میدهد.
.
قابلیت فناوری و یادگیری از شبکهها:
قابلیتهای فنآوری بهعنوان مهارتهای فنی، مدیریتی و سازمانی تعریف میشوند که شرکتها برای استفاده مؤثر از سختافزار و نرمافزار و انجام تغییرات تکنولوژیک به آن نیاز دارند (بل و پاویت[4]، 1995؛ لال، 1992).
ما ادعا میکنیم که پیشرفت فناوری، یک قابلیت درجه بالاتر مبتنی بر نوآوری است که میتواند منبعی برای تولید نوآوری شرکتها باشد. ما ارتقای عملکردی را فرایندی نوآورانه میدانیم که در آن شرکتها توانایی سازمانی خود را در پاسخ به پویاییهای محیطی توسعه میدهند. ما ادعا میکنیم که TC (شامل پیشرفت تکنولوژیک) یک عامل کلیدی تعیینکننده توانایی یک شرکت برای ارتقا عملکردی است.
دیدگاه TC نشان میدهد که تحقیق و توسعه بازتاب سطح بالایی از قابلیتهای فناورانه، یادگیری و نوآوری فناورانه را تسهیل میکند. قابلیت فنآوری در تحقیق و توسعه، قابلیت جذب و یادگیری شرکت را افزایش میدهد که عبارت است از “توانایی یک شرکت برای تشخیص ارزش اطلاعات جدید و خارجی، جذب آن و بهکاربردن آن برای اهداف تجاری” (کوهن و لوینتال[5]، 1990). قابلیت جذب و یادگیری نقش مهمی در افزایش فعالیتهای نوآورانه یک شرکت، مانند ارتقاء عملکردی از OEM به ODM ایفا میکند. این امر بهویژه برای شرکتهای جدید بسیار مهم است، زیرا چنین شرکتهایی معمولاً دارای ذخایر دانش و منابع محدودی هستند که با آن میتوانند دانش خارجی بهدستآمده از GVC را بهدست آورند و از آن بهره ببرند. ازاینرو ما به بعد دیگری از قابلیتهای شرکتهای دانشبنیان به نام قابلیت یادگیری میپردازیم.
شرکتهای دانش بنیان:
ما در این مطالعه بر شرکتهای دانش بنیان متمرکز هستیم. مهمترین ورودی این شرکتها دانش است و کالا و خدمات مبتنی بر دانش تولید میکنند. شرکتهای دانشبنیان با استفاده از قابلیتهای داخلی از جمله قابلیتهای فناوری خود، ایجاد ارزش میکنند و از این طریق میتوانند به مشارکت با زنجیره ارزش بپزدازند. دیگر قابلیت داخلی این شرکتها قابلیت یادگیری و جذب آنهاست که این قابلیت نیز در ارتقا تاثیرگذار است.
از این رو بررسی و مطالعه در رابطه با این قابلیتها و ارتباط آن با ارتقا در زنجیره ارزش جهانی دارای اهمیت است.
جمعبندی:
استفاده از ایده مطرح شده توسط کئون لی که در ابتدای این نوشتار بیان شد برای ایران با توجه به شرایط موجود، با چالشهایی از قبیل تحریمها و سختی مشارکت در زنجیره ارزش جهانی همراه است و نمیتوان مدعی شد نسخه ارائه شده توسط این اندیشمند به طور کامل در کشورمان قابل اجراست. از طرفی در دهههای گذشته با ورود شرکتهای دانشبنیان به اقتصاد ایران، قابلیتهای فنی قابل ملاحظهای فراهم گردیده که باعث شده برخی نیازهای داخلی برطرف گردد و همچنین بعضا در قالب تولید تجهیزات اصلی در زنجیره ارزش جهانی مشارکت داشته باشند. با توجه با این موضوع ما درصدد بررسی این موضوع هستیم که چگونه با اجرای ایده کئونلی هر چند ناقص و متناسب با شرایط ایران و همچنین با توجه به وجود قابلیتهای داخلی شرکتهای دانشبنیان میتوان مسیر ارتقا شرکتهای دانشبنیان در زنجیره ارزش را ترسیم کنیم. از آنجایی که کشور ایران از کشورهای نوظهور محسوب میشود، دارای ذخایر دانش به مراتب کمتر از کشورهای پیشرو است و از این رو استفاده از دانش کشورهای دیگر و جذب و درونی سازی این دانش میتواند موثر و مفید باشد. از طرفی با توجه به مطالعات قبلی و تاثیر پیشرفت فناوری بر قابلیت جذب و یادگیری و از طرفی تاثیر قابلیت جذب و یادگیری بر ارتقا عملکردی شرکتها، سعی بر بررسی این ارتباطات به شکلی شفاف و بهگونهای کاربردی داریم.
یک نظر بگذارید
آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. قسمتهای مورد نیاز با * مشخص شده اند